موضوعات
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
گنجینه ی ادب پارسی "مسافر" سال ها بودم پری کوچک دریای تو شعله های عشق من قربانی دنیای تو روزگاری دل به اشعار سپیدم باختی اینک اما یک غزل دیوانه و شیدای تو بر نگاه خسته من دیده می دوزی به ناز غرق حیرت می شود ماه دل از آوای تو آتشی بر جان تقدیرت نزن دنیای من من خودم می ترسم از امروز و از فردای تو آسمان چتر سیاهی بر امیدم زده ست چرخ دیوانه نمی خواهد شوم لیلای تو همچو مجنون سر به راه بیشه و جنگل گذار تا طلوع رقص من بر پیکر صحرای تو داغ دستانت به قلب آینه ها مانده است ای مسافر صبر کن،جا مانده جای پای تو نظرات شما عزیزان: جمعه 12 آبان 1391برچسب:, :: 14:2 :: نويسنده : بهمن خسروجردی
![]() ![]() |